پیام مدیریت

پیام مدیریت

پیام مدیریت

پیام مدیریت

پیام مدیریت

مجتبی جیریایی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۱
بهمن

چرا از ژاپن متنفرم!

به بهانه باخت فوتبال ملی ایران به ژاپن و کنار گذاشتن نادرست کیروش از تیم ملی فوتبال ایران

ازی دختر ژاپنی که در کشورهای اسپانیا، انگلیس، امریکا، کانادا و ژاپن زندگی کرده، در ویدئویی بیست دقیقه‌ای توضیح می دهد که چرا از زندگی در ژاپن متنفر است؟

له شدن فرد زیرپاهای جمعیت!
ما ژاپنی‌ها از کودکی طوری تربیت می‌شویم که در هر شرایطی باید به جمع احترام بگذاریم. مثلاً نریختن زباله در مکان‌های عمومی بسیار خوب است. ولی جمع‌گرایی گاهی اوقات زندگی را غیرقابل‌تحمل می‌کند. احترام افراطی به جمع باعث شده تا ما با چیزهای نو و با آدم‌های متفاوت و جدید که مانند جمع نیستند دچار مشکل باشیم. دیگران تصور می‌کنند که ما ژاپنی‌ها بسیار نوآوریم ولی این‌طور نیست. ما با نوآوری‌ها و ایده‌های جدید برخورد خشنی داریم. همچنین ما به تفاوت های فردی احترام نمی‌گذاریم. در ژاپن، به‌ظاهرِ متفاوت من احترام نمی‌گذارند. من مدام در معرض قضاوت شدن هستم. مدام درباره رنگ موهایم یا تتویی که روی پوستم دارم قضاوت می‌شوم. متأسفانه تحمل تنوع فکری و رفتاری در ژاپن کم است

فرمان پذیر باش
در جامعه ژاپنی نظام سلسله مراتبی [اقتدار از بالا به پایین؛ از مدیر به کارمند، از سالمند به جوان] مدام تشویق و تقویت می‌شود. در مدرسه بین معلم و دانش‌آموز سلسله مراتب محکمی وجود دارد هرچند در سال‌های اخیر اوضاع کمی بهتر شده. در مدرسه هیچ قانونی را نمی‌توان نقض کرد. اگر نقض کنید دو یا سه ساعت در اتاق مدیر مدرسه باید پاسخگو باشید. در واقع مانند نظام ارتش است. در این نظام سلسله مراتبی فضایی برای شما وجود ندارد که ایده‌هایتان را بگویید چون شما در این نظام سلسله مراتبی یک دون‌پایه هستید. نظام سلسله مراتبی سازمانی در محل کار هم همین‌طور است.
اگر شما بخواهید ایده متفاوتی بدهید یا بخواهید متفاوت ظاهر شوید طوری به شما نگاه می‌شود که انگار دیوانه یا عجیب‌وغریب هستید. کسی شما را جدی نمی‌گیرد و اساساً آدم‌های متفاوت به‌عنوان مساله دیده می‌شوند. مدام احساس می‌کنید که روی شما فشار وجود دارد که مانند همه باشید.

فضولی اجتماعی
در ژاپن فرهنگ فضولی وجود دارد. البته ما در ژاپن بسیار به همدیگر کمک می‌کنیم. مثلاً همسایه‌ها و اقوام به هم کمک می‌کنند. ولی شما مدام در معرض سؤال و جواب قرار دارید. مثلاً بسیار طبیعیست که از شما بپرسند که دیروز کجا بودی؟ کجا رفتی؟ درباره ظاهرتان و درباره مد لباستان بپرسند. منظور من دوستان و خانواده نیستند. حتی عمو و دایی نیز از شما سؤال می‌کنند!

کامل‌گرایی ربات گونه
در ژاپن برای مثال سیستم حمل‌ونقل عمومی بسیار خوب و منظم است. این بسیار عالی است ولی در پس این موضوع قربانی‌هایی نیز وجود دارند. ما باید مانند روبات عمل کنیم. همه می‌خواهند که شما کامل باشید. اگر شما به دلایل نهفته در زندگی خصوصی‌تان اشتباه کوچکی انجام دهید برخورد بدی با شما می‌شود. برای همین وضعیت بسیار اضطراب‌آور و استرس‌زاست. همین است که افسردگی در ژاپن بالاست (رفرنس: کانال فردین علیخواه، جامعه‌شناس (https://t.me/Fardinalikhah))

☑️⭕️تجویز راهبردی:
نکاتی که این دختر جوان از ژاپن می گوید فقط نظر او نیست. منابع دیگر نیز این ویژگی ها را تایید می کنند. شما را دعوت می کنم به تامل در سه نکته زیر:

1- تمام فرهنگ ها، نقاط مثبت و منفی (البته از نظر ما) دارند. هیچ فرهنگی نیست که بدون عیب و ایراد و گاهی اوقات ایرادهای خنده دار باشد وقتی در کشوری هزاران نفر میمون پرست هستند این قابل دفاع و هضم است (البته باز از نظر ما)؟

2-  ژاپن با همین مختصات فرهنگی به پیشرفت فوق العاده رسیده است و آلمان با مختصات فرهنگی دیگری و همین طور مالزی نیز با ویژگی های منحصر به فرد خود. بنابراین قرار نیست ابتدا یک فرهنگ ایدئال، استاندارد و واحد را درست کنیم و سپس به پیشرفت بپردازیم. با فرهنگ های مختلف می شود مسیر توسعه را آغاز کرد.
 
3- ژاپن مسیری از توسعه را رفته است که اگر نگویم کاملا ولی تا حدود خوبی با مختصات فرهنگی اش همخوانی داشته است (نظم، انضباط، فرهنگ پدرسالاری/بزرگ سالاری/رییس سالاری، محافظه کاری، همکاری جمعی). ما نیز به این فکر کنیم که مسیر توسعه کشورمان/سازمان مان را به گونه ای طراحی و طی کنیم که بیشترین تناسب را با فرهنگ ایرانی (خلاقیت و نوآوری فردی، شوق بیش از حد به پیشرفت، دگرپذیری، جستجوی نتایج کوتاه مدت، علاقه به تجارت و خرید و فروش و ...) دارد. تا کنون به فرهنگ به مثابه «مانع توسعه» نگاه کردیم یک بار هم شده به مسکوی نوع خاصی از توسعه باشد. مسیری از توسعه را انتخاب کنیم که بیشترین بهره را از فرهنگ ببریم. سپس در طول مسیر مختصاتی از فرهنگ که نیازمند تعدیل و ترمیم است به مرور ساخته و پرداخته می شود

مجتبی لشکربلوکی

  • مجتبی جیریایی
۰۲
بهمن

چرا گنجشک ها در ایران تخم نمی گذارند؟

دانشمندان کانادایی تصمیم گرفتند که دور تا دور تمام قسمت های یک دشت را حصارکشی کنند و راه ورود دشمنان گنجشک ها را ببندند: راکون ها، جغدها، شاهین ها و ... گنجشک ها در امان کامل بودند. بدون هیچ گونه تهدید! اما دانشمندان بلندگوهایی را در برخی نقاط این دشت جاسازی کردند. در گوشه ای از این دشت صداهای معمولی می آمد و در گوشه ای دیگر از این دشت صداهای ضبط شده راکون ها، جغدها و شاهین ها.

نتیجه آزمایش باورنکردنی بود: گنجشک هایی که در بخش صداهای ناخوشایند بودند چهل درصد کمتر تخم گذاشتند و آن تخم هایی هم که گذاشتند کوچک تر بود. از آن تخم های کوچک تر، نسبت کمتری هم به جوجه تبدیل شد. برخی از آن جوجه گنجشک ها هم از گرسنگی مردند. چون پدر و مادرشان جرات نمی کردند برای جستجوی غذا خیلی تقلا کنند (منبع: هنر خوب زندگی کردن).
یک بار دیگر نتایج را مرور کنید:
▫️میزان تخم گذاری کمتر.
▫️تخم های کوچک تر
▫️تبدیل کمتر تخم به جوجه
▫️میزان کمتر زنده ماندن همان معدود جوجه های سر برآورده از تخم ها.

 ☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
این حکایت در مورد انسان ها نیز صدق می کند. این آزمایش نشان می دهد که برای تاثیرگذاری بر یک جامعه یا یک سیستم اقتصادی-اجتماعی، نیازی به تهدید واقعی نیست بلکه همان سایه تهدید کافیست. ترس و ابهام به اندازه تهدید واقعی اثرگذار است.
ما دو نوع گنجشک مهم داریم که باید زاد و ولد کنند تا چرخ های این مملکت بچرخد.
صاحبان ثروت (گنجشک های سرمایه گذار)
نخبگان علمی و فنی (گنجشگ های خلاق)
متاسفانه این روزها آن ها که می توانند می روند (فرار سرمایه و مهاجرت فراگیر نخبگان) و آن ها که می مانند تخم های کمتر و کوچک تری می گذارند و از همان تخم های کمتر و کوچک تر، جوجه های کمتر و ضعیف تری می ماند و بخشی از این جوجه ها نیز می میرند.

سرمایه گذاری در ایران چه شرایطی دارد: میزان ریسک پذیری کمتر، میزان  سرمایه گذاری کمتر، تبدیل موفقیت آمیز کم از سرمایه گذاری به کسب وکار و میزان بیشتر مرگ و میر بیشتر کسب وکارها


چه می توان کرد؟
 
1- مدیران ارشد: دولت و مدیران ارشد وظیفه ندارند که بیمارستان بسازند، جاده بزنند، مدرسه داری، بانک داری و بنگاه داری کنند. وظیفه دولت آن است که چیزی را تولید کند که مردم نمی توانند: امنیت! تصویر مثبت و قابل پیش بینی از آینده مهم ترین خروجی حاکمیت است. اگر این تصویر را بدهید گنجشک های مهاجر برخواهند گشت و تخم های بزرگ تر و بیشتری خواهند گذاشت. آنگاه مدرسه ها، بیمارستان ها، بانک ها و بیمه ها دوباره جان خواهند گرفت. و کار نیاز به هنر دیپلماسی و سیاست گذاری هوشمندانه دارد.

2- اعضای جامعه: وظیفه ما حفظ امید است. اگر در شرایطی باشیم که همه متغیرهای سیاسی و اقتصادی خوب باشد و ما امیدوار باشیم که هنری نیست. امیدواری زمانی معنا دارد و فضیلت است که شرایط دشوار، مبهم و ترس آور است. وظیفه اخلاقی (تاکید می کنم وظیفه اخلاقی) همه ماست که چراغ امید را روشن نگاه داریم. ته دل جوانان را خالی نکنیم. اگر اعتراضی داشتند صبورانه بشنویم و به تخم های گذاشته شده و ثمر نشسته در همین فضا اشاره کنیم. برای من نظام استارت آپی و جوانانی که در شرکت های استارت آپی (نوپا) کار می کنند زیباترین چراغ امید است. هر گاه کسی به من می گوید که کاری نمی شود کرد من هم اسم چند استارت آپ را پشت سرهم ردیف می کنم و می گویم اگر این ها هستند پس هنوز امید هست!


نمی شود آرزو کرد که جغدها و شاهین ها نباشند. این سنت هستی است که دشمنی ها باشند. مهم آن است که ما چگونه هنرمندانه دشمنی ها را تبدیل به دوستی یا حداقل به «دشمنی غیرموثر» کنیم و امنیت و امید ایجاد کنیم. تا شقایق هست زندگی باید کرد!

مجتبی لشکربلوکی


  • مجتبی جیریایی