قدرت خودتان برای ایجاد تغییر را چقدر میدانید؟
میگویند مردی در کنار ساحل دور افتادهای قدم میزد. مردی را دید که به طور مداوم خم میشود و صدفها را از روی زمین بر میدارد و به داخل اقیانوس میاندازد. دلیل آن کار را پرسید و او گفت:
"الان موقع مد دریاست و دریا این صدفها را به ساحل آورده است و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد."
مرد خندهای کرد و گفت : "ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی هست؛ تو که نمیتوانی همه آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمیکند."
مرد بومی لبخندی زد وخم شد و دوباره صدفی را برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت:
"برای این صدف اوضاع فرق کرد!"
حال سوال این است که شما به کدام یک از دو شخصیت این داستان کوتاه نزدیکترید؟
آیا گمان میکنید چون توان تغییرات بزرگ ندارید اقدام برای اصلاحات کوچک و در حد وسع خودتان کاری بیهوده است؟
یا اینکه با روحیهای مثبتنگر هر اقدام سازندهای، ولو خیلی کوچک و جزیی، را ارزشمند میشمارید.
اگر چه این روزها بازار شعارهای مثبتنگرانه و روحیهبخش خیلی گرم شده اما واقعیت این است که افرادی با چنین روحیه متفاوتی بسیار کمو نادرند و مرور زندگی انسانهای تاریخساز هم نشان از آن دارد که از قضای روزگار اقدامات آنها نیز در ابتدا خیلی کوچک و ناچیز شمرده میشده است.
چه یک کارآفرین هستید و چه مدیر یک کسبوکار، چه یک دانشجوی تازهکارید و چه یک متخصص باسابقه، هر چه که هستید و در هر جایگاهی که قرار دارید این مملکت برای رشد و بالندگی نیاز به افرادی دارد که کارهای کوچک را ناچیز نشمارند و بیش از خواندن آیه یاس به آینده درخشان آن امیدوار باشند.
علیرضا قنادان، مدرس دانشگاه